ج . دکتر علی شریعتی
ج. دکتر علی شریعتی در میان جریانهای مذهبی مقارن شروع انقلاب، از نقش دکتر علی شریعتی، بسیار گفته شده است. واقعیت آن است که نقش او بیشتر در قالب موج فکری بود که با شروع فعالیت وی در حسینیه ارشاد، در نیمه دوم دهه چهل به وجود آورد. باید اذعان کرد که آمیزه ن
ج. دكتر علي شريعتي
در ميان جريانهاي مذهبي مقارن شروع انقلاب، از نقش دكتر علي شريعتي، بسيار گفته شده است. واقعيت آن است كه نقش او بيشتر در قالب موج فكري بود كه با شروع فعاليت وي در حسينيه ارشاد، در نيمه دوم دهه چهل به وجود آورد. بايد اذعان كرد كه آميزه نيرومند وي از آرمانها و عدالت اجتماعي، موفق شد اسلام را به عنوان تنها ايدئولوژي مبارزه، براي جوانان تحصيلكرده، مطرح كند. شريعتي در هيچيك از سخنرانيها و آثارش، مستقيماً رژيم را مورد خطاب قرار نداد و تشكل، گروه يا دستهاي بهوجود نياورد. شايد بهدليل همين شيوه كارش بود كه رژيم در آغاز چندان به او اهميت نميداد. ساواك زماني دريافت شريعتي چه آتشي برافروخته كه ديگر خاموش كردنش ممكن نبود. افزون براين، ساواك تصور ميكرد، مخالفان وي سرانجام به حسينيه ارشاد حملهور شده، آن را خواهند بست; در حالي كه چنين حادثهاي رخ نداد و كسي بهطور مستقيم به رويارويي با او نپرداخت. سرانجام ساواك خود وارد عمل شد; شريعتي را دستگير، آثارش را ممنوع و حسينيه ارشاد را تعطيل كرد. وي پس از گذراندن دو سال زندان، در سال 1354 با استفاده از پسوند فاميلياش (مزنياني)، از ايران
ــــــــــــــــــــــــــــ1. صادق زيباكلام، پيشين ، ص 226 و 227.
[126]گريخت و پس از مدتها همكاري با جنبش دانشجويان مسلمان خارج از كشور در خرداد سال 1356، بهطور مشكوك، ديده از جهان فروبست.
شريعتي انديشههاي خود را در متن حركتهاي آزاديبخش جهانسوم و در راستاي مسايل استعمار و استعمار نو عرضه داشت. او بهخصوص استعمار فرهنگي را مايه از خود بيگانگي مردم ايران ميدانست. اين حركت در واقع ادامه حركت جلالآلاحمد (1) شمرده ميشد كه از 15 سال پيش آغاز شده بود.
به عقيده او نه ليبراليسم سرمايهداري و نه مرامهاي سوسياليستي ـ ماركسيستي نميتوانند مشكلات مردم ايران را حلكنند. اسلام با برنامهكاري خود تنها راه اميد اين ملت ميتواند باشد. البته اسلام نيز بايد از شكل تنزليافتهاش ـ كه در جوامع اسلامي معاصر يافت ميشود ـ بهصورت يك آيين ايدهآل مورد نظر پيامبر دگرگون شود.
از نظر شريعتي، براي رهايي از اين وضعيت اسفبار بايد بهدو اصل محرك مذهب تشيع تمسّكجست:
1. امامت كه تنظيمكننده سيستم رهبري است. امامت بهمعناي تسلط معنوي و سياسي يك رهبر بر مردمي است كه داوطلبانه او را بهرهبري قبول كردهاند. از اين رو جامعه اسلامي برخلاف مسيحيت، بهدليل حركتش پيرامون رهبر، متحد است.
2. عدالت كه در تشيع به سطح يكي از اصول دين ارتقا يافته است. خداوند عادل است، جامعه انساني نيز نميتواند زيربار يك قانون ستمگرانه برود; زيرا سبب زوال اسلام ميشود.
از سوي ديگر، شريعتي ميان اسلام بهعنوان يك فرهنگ و اسلام بهعنوان يك ايدئولوژي فرق ميگذاشت. او اسلام نوع اول را فاقد ارزش اجتماعي، تعهد اخلاقي و ظرفيت انقلابي ميدانست; درحاليكه اسلام نوع دوم را واقعي، انقلابي و ايثارگرايانه تلقي ميكرد. اسلام بهعنوان ايدئولوژي، بهمعناي تأكيد بر نقشاجتماعي مذهب است.
بهطوركلي، شريعتي براي پاسخگويي به ايدئولوژيهاي ديگر، مجهز بود و به زباني كه براي مخاطبانش قابل فهم بود، (2) سخن ميگفت.
ــــــــــــــــــــــــــــ1. آلاحمد در كتابهاي غربزدگي و در خدمت و خيانت روشنفكران به بررسي ويژگيهاي روشنفكران ايراني عصر خود و بيماري غربزدگي ميپردازد. آلاحمد از اسلام در مقابل غربگرايي رژيم حمايت ميكرد و خواهان آن بود كه اسلام نقش ناجي را برعهده گيرد. (رك: جلال آلاحمد، غربزدگي و در خدمت و خيانت روشنفكران )
2. براي مطالعه آثار و تفكر شريعتي رك: علي شريعتي، مجموعه آثار ; حامد الگار، انقلاب اسلامي در ايران ، ترجمه مرتضي اسعدي و حسن چيذري، صص 126 ـ 97; كدي، پيشين ، صص 307 ـ 303 و 333 ـ 318; سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخكمبريج ، صص 315ـ311 و مجيد محمدي، دينشناسي معاصر و
,irhehcoonaM sabbA - ecnassianeR cimalsI eht dna itairahS ilA .651-141 PP , [127]